Sonntag, 1. Februar 2009

اگر مام میهن برفت از کف ما
اگر بی وطن گشته است رهبرما
اگرفکر تازی شده مظهر ما
اگرعشق مرده است درپیکر ما
چه گویم به جز این شکایت خدا را
اگرعده ای آمدند تا وطن را فروشند
اگر خودفروشان به دین این وطن می فروشند
اگرخاک ایران ما را به ارزن فروشند
اگر پیکرش را نخواهند ز گردن فروشند
چه گویم به جز این شکایت خدا را
اگرکشته ها، پشته در راه میهن شده
اگرجویباران خون وقف میهن شده
اگراستخوان ها ستونی زمیهن شده
اگرسقف این کهکشان بسته درهم شده
چه گویم به جز این شکایت خدا را
اگرخوش نشینان کاخ جماران خدایند
اگر کشت و کشتار را در وطن رهنمایند
اگربردگی های ما را به دنیا سزایند
اگرزهد و تقوای آنها نماد بلایند
چه گویم به جز این شکایت خدا را
یقین ام خدارا ... نه از جنس تازی
یقین ام که، نیستی ز خاین تو راضی
یقین ام در اندیشه است هست اسرارو رازی
یقین ام دگر بار ایران ما را بسازی
ندارم به جز این شکایت خدا را



گون

Keine Kommentare: