Sonntag, 1. Februar 2009

من همان عشقم که، تو عشق منی
توهمان عشقی که، هر دم با منی
طول عمر من گذرگاهی ز باد
شعله ی عشقی که، در عشق منی
انتظار روزها، شد عمر من
همره عمری، چو رفتی با منی
لحظه های عمرخاک است، در کفم
خاک عمرم گشته ای خاک منی
هر چه فریاد زمان آمد به گوش
در هیاهوها نگفته، با منی
نا توان گشته است حالاتم زعشق
روزگاران را نهفته با منی
راهِ بیرون رفتنم دیوار شد
پشت دیوارنه خفته، با منی
شب نمی آید که، فردایی رسد
کشته در فردای کشته با منی



گون

Keine Kommentare: