Samstag, 29. Juni 2013

خوشا آنان‌که دایم در نماز اند
نماز عشق را  در عشق نازند
قمار عشق را در سجده خوانند
نیاز عشق را  با عشق تازند 

Donnerstag, 27. Juni 2013

آی‌ عارفان عاشق آید بر بر من
تا دل‌ کنم چو فرشی در پیش پای یاران
آنانکه بی‌ وفایند گم گشتگان راهند
بر خیز آی‌ دل‌ من چون ابر و با د و باران
پر کن پیاله‌ام را تا می‌‌رسد به جانم
چشمان مستت آی‌ دوست  فصلی است در بهاران
بنشسته‌ام به پایت تا روز آخرینم
بر دار سازمت دل‌ تا او رسد به سامان
بی‌ هوش و پایکوبم در عطر یاس رویش
آغوش عشقت آی‌ دوست جان میدهد به جانان

Dienstag, 11. Juni 2013

کوهی از سنگم من
گوشهایم سنگی‌
که دگر هیچ صدایی شنوا نیست مرا
دل‌ منهم  سنگ است
و نمیفهمد که عشق معنی‌ دارد
پاهایم سنگ اند
هم چنان محکم و سخت
رو به بد بختی خود پا برجاست
که در آن تیشه فرهاد ندارد جایی‌
جسم و روحم
لب و لبخند
غم و اندوهم سنگ
و شمایی که به من می‌‌نگرید
خوب در چشم   سیه گشته من خیره شوید
سنگ خارا شده ام
خشک و بی‌ آب چوو صحرا شده ام
هیچ امیدی برویدن یک گٔل
حتا گٔل گٔل سنگ هم نیست
بروید از پیشم
که من اینجا 
تنها
و بدون هیکس
سنگتر از سنگم
تک و تنها
بهتر از هرکس و هر چیز
همین تنهایی است
که من و او دیری است خوب هم آغوشیم
و رهی نیست برای دگری
آی‌ کسان دیگر 
بروید از پیشم