سنگی که آسیاب دلم را شکسته است
طوفان یک نگاه ز چشم که بوده است
از نالههای سایه چشمی به باغ دل
انگار شعر دلم را سروده است
دنیای من به دامن زلفش به آفتاب
مثل عروسکی به کنارش غنوده است
اشکی نمانده تا که بشویم غبار چشم
چیزی نمانده چون همه را او ربوده است
مینالم از فراق و به سر میروم ولی
راه دراز عشق چرایش نبوده است
Sonntag, 31. März 2013
Samstag, 30. März 2013
آویزه گلی تو بهارم ،بهار من
آرام میروی ز بهارم ،بهار من
بلبل نیامده به سر شاخه ی امید
در خواب میروی ز دیارم ،بهار من
هنگام صبح بلبل دل زار میگریست
از درد غنچه یی ز بهارم،بهار من
در شوره زار خرمن ایام خفته ام
با هر بهانه خزان است بهار من
شاید که شور طراوت کند بهار
در سایه یی که نور نگاه است بهار من
با اشک چشم شویم. آن راه سرد را
تا بوسه یی زنم به بهارم ،بهار من
فریاد ماه و مهر در این آسمان دل
در شوق عشق بهار است ،بهار من
آرام میروی ز بهارم ،بهار من
بلبل نیامده به سر شاخه ی امید
در خواب میروی ز دیارم ،بهار من
هنگام صبح بلبل دل زار میگریست
از درد غنچه یی ز بهارم،بهار من
در شوره زار خرمن ایام خفته ام
با هر بهانه خزان است بهار من
شاید که شور طراوت کند بهار
در سایه یی که نور نگاه است بهار من
با اشک چشم شویم. آن راه سرد را
تا بوسه یی زنم به بهارم ،بهار من
فریاد ماه و مهر در این آسمان دل
در شوق عشق بهار است ،بهار من
Freitag, 29. März 2013
Donnerstag, 28. März 2013
راه دراز عشق چنین است عاشقان
مرغان عاشق اند که پیوسته میروند
رقصی به جام باده و بلبل به شاخسار
همراه نو بهار به افسانه میروند
آن راه عاشقی که پر از سنگ و خار هست
در گیر و دار عشق چوو دیوانه میروند
در شعلههای عشق فقط نور شمع نیست
اما برای عشق چوو پروانه میروند
منزلگهی است در سبد روزگار ما
همراه دل نشو که به ویرانه میروند
باید گرفت رشته دل را ز دست یار
ورنه به پای خویش به بتخانه میروند
ای صاحب دستار نزن بر سر من سنگ
عاشق به وصالی است در آغوشش تنگ
من جامعه دریدم که بیابم او را
حتا به نگاهی نشدم در او رنگ
منظور من از کعبه و بتخانه دل توست
برخیز که با دل نتوان شد در جنگ
مستی به دل ما همه آفاق بریده است
من در طلبم تا که چه گویی تو به آهنگ
فرشی است در این میکده خون شده ،بنشین
دستی چوو در آغوش خدا با یک رنگ
عاشق به وصالی است در آغوشش تنگ
من جامعه دریدم که بیابم او را
حتا به نگاهی نشدم در او رنگ
منظور من از کعبه و بتخانه دل توست
برخیز که با دل نتوان شد در جنگ
مستی به دل ما همه آفاق بریده است
من در طلبم تا که چه گویی تو به آهنگ
فرشی است در این میکده خون شده ،بنشین
دستی چوو در آغوش خدا با یک رنگ
Montag, 25. März 2013
Freitag, 15. März 2013
Mittwoch, 13. März 2013
Sonntag, 10. März 2013
Dienstag, 5. März 2013
Montag, 4. März 2013
Sonntag, 3. März 2013
Abonnieren
Posts (Atom)