Dienstag, 27. Dezember 2016



مرا چون پرنده یی مهاجر
در بدر کرده است
آشیانم را در آغوش تو ساخته بودم
و صیادان را در کمین خود
تا در هجرت تنها یی
مرا برای همیشه بی‌ آشیان کنند
با پر پر کردن بالهایم
حسرت هجرت را در دلم میکشم
(حاکمی)
تو گر جاری شوی در من
من از زخم هوس پرواز خواهم کرد
بپاشم خون به پای نو نهال آرزوهایم
من از زخم هوس‌های شعار دوستت دارم
خمیده ، آفتاب از دست داده ، تشنه‌ در خونم
من از زخم هوس سیرم
مرا از باغ عمرم با تبر
در کوره جا دادند
هوس دارم ز خاکستر بسازم،
خشت جانم را
و فردا را
مزدا

Montag, 19. Dezember 2016

به نام آنکه نامش برترین است
و یادش در وجودت بهترین است
به نام  او که چون همراه اویی
تو، همراهی. و او زیباترین است
به نام او ،که ،نامش بی‌ نیاز است
نمادش مهر در بالاترین است
به نام او که عشق است و محبت
صدای صلح او محکم‌ترین است،
به نام او که دنیایش بهشت است
تو را  دستگیر در عمق یقین است
به نام  دوستی‌ و صلح  نامش
ترا همراه تا عرش  برین است 
توانایی ما، پاک است در او
و او خود پاک در روی زمین است
مزدا