Dienstag, 19. Februar 2019

این دشت٬ تشنه به اب است یا که خون
در دست ساقی سلامی است  تا جنون
بردار ازدلم غم افاق روز را
با این سراب غرقه به خون مرگها فزون
شمشیرو شیر به دامان افتاب
چون پهنه سفیدی عالم شود برون
سرسبزیم چه بهایی است تا به سرخ
ققنوس پر کشد چوسیا وش بدشت خون
مزدا

Sonntag, 3. Februar 2019

شاخه ها از ریشه در خون
ارزو ها یاد مجنون
افتاب درماه زیتون
ای وطن بی تن مباش
در قمارعشق غرقم
بی تو مردابی زدردم
بسته در باران سردم
ای وطن بی تن مباش
بوی درمان میدهی تو
درد پایان میدهی تو
جان به یاران میدهی تو
ای وطن بی تن مباش
تن نه از تن های بی جان
راویان شهر پیران
شاهدان صبح انسان
ای وطن بی تن مباش
مزدا