عاشقان از دوبار میترسند
عارفان از عیار میترسند
تا که هستیم زندگی جاری است
روشنایی و خاموشی باری است
تلختر از شراب کهنه شدیم
هسته یی در دهان بسته شدیم
زندگی را که با د آمد و برد
می ننوشیم ،زنده خواهیم مرد
مزدا
شاعرهمان اشعار اسکنبیل هستم و برگرفته از کسی، مطلبی و کتابی نیست