Dienstag, 28. Mai 2013

آتش نزن بر جان من
آی‌ مهربان  جانان من
من از تو پیدا میشوم
‌گم گشته یی در جان من
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
دل‌ داده‌ام در کوی تو
گم گشته‌ام در موی تو
فارغ نیم از سوی تو
پیدا چو شد  پنهان من
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
با اشک چشمم سر کنم
 رویم به اشکم تر کنم
در آرزوی دیدنت
پیمانه شد پنهان من

Mittwoch, 22. Mai 2013



شروع یک روز عمر  بهاری
با غنچه‌های امید
که عطرشان به مستی زندگی‌ می‌رسد
و طبیعت خدا را
در قابی از زندگی‌
به تو
آری به تو
تقدیم می‌کنم
من  به امید فردای  با تو 
عشق می‌کنم

Montag, 13. Mai 2013


من از نوشته‌های کپک زده دور‌های دور 
من از نوشته‌های اسیرشده در عشق‌های کهنه ی بی‌ محتوا
من از هزار‌های گذشته  بر این زمان
من از هزار پیچ و خمّ درد زندگی‌
من از صدای نشنیده  بگوش خود
من از غبار‌های نوری بی‌ نور روز خویش 
من از خرابه‌های خاطره‌های غمین خود
من از شکایت نشنیده  ز خستگی‌ 
با رفتنت 
من از آنها گذشته ام

Freitag, 10. Mai 2013


آنیکه آشناست نپرسیده حال ما
بیگانه هم که ندارد نشان ما
پرواز  سبز قاصدک خوش خیال هم
دردی دعوا نمیکند از خسته  حال ما