از خاکهای مرده
چیزی نمیروید
و در با دهای مرده
غباری ایده نمیشود
و در افکار مرده
روشنی نیست
چشمان آفتاب را نمیتوان بست
تا من پیاده عروج کنم
در خیالی که رویا نباشد
مردگان میرقصند
مزدا
شاعرهمان اشعار اسکنبیل هستم و برگرفته از کسی، مطلبی و کتابی نیست