Dienstag, 19. Februar 2019

این دشت٬ تشنه به اب است یا که خون
در دست ساقی سلامی است  تا جنون
بردار ازدلم غم افاق روز را
با این سراب غرقه به خون مرگها فزون
شمشیرو شیر به دامان افتاب
چون پهنه سفیدی عالم شود برون
سرسبزیم چه بهایی است تا به سرخ
ققنوس پر کشد چوسیا وش بدشت خون
مزدا

Keine Kommentare: