Mittwoch, 25. Februar 2009

بمان که، ماندگاری تو عشق را نگهبان است
بخوان که، خواندن تو نسخه ای زدرمان است
بگو که، گفتن تو صحت است و پیمان است
چو سرو باش بنازی که، در خرامان است
بیا که، آمدنت طُره در بیابان است
بکش که، کشته ی تو همچو روح در جان است
چوآتشی تو، بسوزان مرا که، سامان است
ببار بارش باران که، اصل فرمان است
به هرکجا که، روح رود همره شهیدان است
بدان که، هرکجا که، بمیرم زخاک ایران است


گون

Keine Kommentare: