خورشید تخته ای
باور نمی کند
در چهارچوب قاب
میخش به روی آب
در چرخش است و خواب
با باد بی نفس
گویا بدون ماه و ستاره است
دارد نگاه به ما می کند
از لابه لای قاب
از چشم او
به اشک قسم
و بوی شراب
خورشید تخته ای
بی ماه و ماهتاب
در آرزوی خواب
باور نمی کند
در چهارچوب قاب
میخش به روی آب
در چرخش است و خواب
با باد بی نفس
گویا بدون ماه و ستاره است
دارد نگاه به ما می کند
از لابه لای قاب
از چشم او
به اشک قسم
و بوی شراب
خورشید تخته ای
بی ماه و ماهتاب
در آرزوی خواب
گون
 
 Posts
Posts
 
 
 

 
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen