Dienstag, 18. November 2008

خورشید تخته ای
باور نمی کند
در چهارچوب قاب
میخش به روی آب
در چرخش است و خواب
با باد بی نفس
گویا بدون ماه و ستاره است
دارد نگاه به ما می کند
از لابه لای قاب
از چشم او
به اشک قسم
و بوی شراب
خورشید تخته ای
بی ماه و ماهتاب
در آرزوی خواب


گون

Keine Kommentare: