پرواز روی بال سفر کرده ام غروب
اما چه سود چلچله ما سقوط کرد
در روشنی چشم، چو آیینه ماهتاب
در بند حسرتیم و هلهله ی ما سقوط کرد
از پای مور رفته جهانی به دور دست
افتادگی چشم سمندر سقوط کرد
بنگر که، پای قلندر چو پای مور
در زیر سایه ی باران خطوط کرد
ما در کنار شربت خونین تاک، خوش
سیراب تر ز هر چه که، ما را منوط کرد
در بند خلوت زلف هزاره ایم
دریای عشق را سرابی چو لوت کرد
اما چه سود چلچله ما سقوط کرد
در روشنی چشم، چو آیینه ماهتاب
در بند حسرتیم و هلهله ی ما سقوط کرد
از پای مور رفته جهانی به دور دست
افتادگی چشم سمندر سقوط کرد
بنگر که، پای قلندر چو پای مور
در زیر سایه ی باران خطوط کرد
ما در کنار شربت خونین تاک، خوش
سیراب تر ز هر چه که، ما را منوط کرد
در بند خلوت زلف هزاره ایم
دریای عشق را سرابی چو لوت کرد
گون
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen