بسته است چشم ما
چشم دگرکجاست
ما که، در فرسایش
ریشه ها بیرونند
باد سرخورده
زتُف
کوه دل گمشده است
چشم دگرکجاست
ما که، در فرسایش
ریشه ها بیرونند
باد سرخورده
زتُف
کوه دل گمشده است
شعله هایش درصف
جانمان رفته ز کف
گون
شاعرهمان اشعار اسکنبیل هستم و برگرفته از کسی، مطلبی و کتابی نیست
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen