Mittwoch, 8. Oktober 2014


این جام می‌‌ام را تو چو دریا بپذیر
خورشید دلم را تو چو صحرا بپذیر
انگار نه انگار که شیدای تو هستم
این جان و دلم را تو چو دنیا بپذیر
سر مست نگردم ز تو چون جان بجنونم
خونبار شد این دل‌، تو از اینجا بپذیر
از پنجره قلب من امروز به پرواز
سوی تو اسیر آمده تنها، بپذیر
(حاکمی)

Keine Kommentare: