Donnerstag, 3. Dezember 2009

می روم بر بوستان دل زنم من بوسه ای
چون که، دنیا را به باد هیچ پندارد دلم
ساکن کویی زعشقم بی خیال مذهبم
دین این دین باوران را هیچ پندارد دلم
می روم تا که، بکارم سر و آزادی به باغ
این جهان بی آزادگان را هیچ پندارد دلم
شبنمی بر سرو آزادی اگر بارد دمی
این زمین وآسمان را هیچ پندارد دلم



گون

Keine Kommentare: