Donnerstag, 3. Dezember 2009

خیابان ها همه از شهرها رفتند تا
از کوچه های پُر گِلِ دنیای من گویند
همان جایی که، بوی کاهِ گل می داد
و شب ها زندگی سر داد
همان جا بوی خاک میهنم می داد
و گرنه
این خیابان ها همه پُر گشته از بیداد
ز شهر آشوب می بارد
خیابان می رود از شهر
و شهرها هم به دنبال دهات عشق می گردند
خوشی هایم در آن دوران
درون کوچه های خاکی ام بودند
و حالا
صورتم را روز وشب با خاک می شویم
همان خاکی
که، بوی کوچه های خاکی ام می داد



گون

Keine Kommentare: