Freitag, 31. Juli 2009

مشتم که، پر خاک است
برچشم تو می ریزم
تا، کور شوی تازی
این خاک وطن از ماست
برگرد به زندانت
کو(که او) ساخته است با تو
زندانی دل هستی
این مام وطن ازماست
گر خرد شویم یکجا
گر ذره شویم هرجا
گر خشک شویم از پا
این نام وطن از ماست
باشی تو زهی باطل
ماندی تو ز پا در گل
هستی تو خراب از دل
ایران کهن ازماست



گون

Keine Kommentare: