Posts
از بردگان سکوت
چه باید خبر رسد
از خفتهها به خون
بی شک ثمر رسد
اینجا که دامن خورشید میدرند
آتش خبر رسد
من در کجای این تن بی هوش مانده ام
گر خاک سر رسد
مزدا
شاعرهمان اشعار اسکنبیل هستم و برگرفته از کسی، مطلبی و کتابی نیست
Dieses Blog durchsuchen
Translate
Über mich
Blog-Archiv
-
▼
2017
(17)
-
▼
April
(7)
- از بردگان سکوت چه باید خبر رسد از خفتهها به خ...
- چه کسی میاید چه کسی همراه است تا لب واژه تلخ...
- روزگاری است در این شهر نمور مردمانش ،کر و کور ...
- از خجالت چه کنم در ره این دام بهشت بهتر آن است...
- من و تو اشک دریاییم که در آن شوره زار تلخ افت...
- کاسه صبر مرا کاسه عمرم نکنید ناخدا گرکه خطا نیست...
- از بس که بوسه زدم بر نقاب عشق افتادهام ز پای...
-
▼
April
(7)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen