Donnerstag, 11. Dezember 2008

من در کجای نگاهت نشسته ام
چگونه می بینی
دیدی مرا به نگاهی
،ویا که، رهگذری
بگو که
در کجای نگاهت نشسته ام
اگر که، دیده شدم
در کناره ای
بی قرار می گویم
که، از نگاه حقیرانه
خسته ام
من پشت پلک بسته ی خورشید
تنها نشسته ام


گون

Keine Kommentare: