اینجا منشین  که غصهها بسیار است
گر جام شرابی شود از خون  باب است
ما در میکده عشق ننوشیده شراب 
هم باده ما صاحب دل بیمار است
زنجیر به پا نیست ،بسر زنجیریم
با بوسه گل بخاک ،صد دیدار است
فردا که بهار از زمستان زاید
در کوچه عشق یک سخن بسیار است
مزدا
 
 Posts
Posts
 
 
 

 
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen