Donnerstag, 3. März 2016

بگذار رها باشم
چون آب خدا باشم
از قالب این و آن 
در خویش ،صدا باشم،
از با د نمی‌‌نالم
بر خاک نمی‌‌بالم
این هستی‌ و مستی را
در باده صفا باشم
باران که نمی شوید
سودای خیالت را
با  عشق نگاهی‌ کن
از دیده خدا باشم
ما مست به کار آئیم
مستانه به بار آئیم
بوسیم لب یاران
آن لحظه چه‌ها باشم
مزدا

Keine Kommentare: