از بهار میگویم
بهاری که پیچک زمستان را باز میکند
و به زمین اجازه ی نفس میدهد
و لبخند میزند
تا غنچه های خفته در شاخههای عریان
چون گًل بخندند
هوا عطر بهاری دارد
تا ما نیز
از خواب تاریکی ها
به روشناییها پا گذاریم
آدم بودن زیباست
اگر بهار درونمان بخندد
آنوقت گلهای آدم بودن را
در فکرمان میخندانیم
و عطر آدم بودن میگیریم
ما بهار میشویم
(حاکمی)
 
 Posts
Posts
 
 
 


 
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen