Sonntag, 11. Januar 2009

جرم من عشق به توست
تو که، در نهایتی
موقع شُکر کردنم
در انتهای دقتی
بعضی وقت ها آدم ها
تو آسمونی دنبالتند
اما ... من
در همه جا
... تو خونه مون
...
جرم من عشق به توست
شعرامم
نوشته های دست توست
جرم من کنار با تو بودنه
که، به تو شک نکنم
من فقط تو رو می بینم
و به همین جرم، توی دنیا
همیشه تنهایم
من فقط تو روستایش وهمایش می کنم
پس کنارت شادم
تو بزرگی
تو ببخش هر چه که، دیدی از من
تو سه تا دسته ی گل دادی به من
شُکر من برتو بُوَد بی پروا
هم به سرما و به گرما
هم به روزها و به شب ها
هم به جنگل ها و دریا
هم به دارایی پا به رهنه ها
هم به رقصیدن پروانه ی زیبا
صاحب شُکرتوهستی
شُکر برنیکو پندار
شُکر برنیکو گفتار
شُکر برنیکو رفتار
شُکرمن بردادار


گون

Keine Kommentare: