Donnerstag, 28. Juli 2016

یاری چه شد که یار خرابات گشته ایم
بر ما چه رفت که با د پر از آب گشته ایم
از خیزش زمین بسوی سماوات ناله شد
خاکی اگر هوا رود ،پر و پرتاب گشته ایم
هردم خرافه یی و توهم نثار ماست
در خواب خود بلرزم و بی‌ تا ب گشته ایم
رویای آن جهان که فقط وعده است و هیچ
با عشق حوری، شهد می‌‌ناب گشته ایم
بر خیز تا که زنده بمانیم در فلک
ور نه به مثل جمجمه اسباب گشته ایم
مزدا

Keine Kommentare: