Donnerstag, 19. Februar 2015

کجا باید کنم آزاد
شقایق را
از بند دلی عاشق
...
که معتاد است
بر دلهای بیرنگ هزاران عاشق بیرنگ
کجا باید زنم فریاد
شقایق را
که من از رنگ او همسنگر خونم
من از داغ فرو رفته به چشمانم
شقایق را ببال عشق می‌‌بندم
نمی‌ بیند دل‌ عاشق
بجز خون شقایق را
که از اه و زبان دل‌
به خون خویش غلطیده است
(حاکمیMehr anzeigen

  • Parcham Azadi

Keine Kommentare: