در آسمان عشق مرا پند یار نیست
اینجا ستارگان خدا  گریه میکنند
من ساز بی کسم که نوازندهام نبود
بر بام ما ، چلچلهها گریه میکنند
باور نمیکنید که در روز و در غروب
گلهای باغ ، در دل ما گریه میکنند
آی دل برو که باور مارا فروختی
در پیش ما ز درد ،مهر و صفا گریه میکنند
دلخسته ایم و یار به نازش نشسته است
در این مکان همه،ز شرم خدا گریه میکنند
یاران عشق بر دل ما سنگ میزنند
از درد خویش  پیش شما گریه میکنند
 
 Posts
Posts
 
 
 

 
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen