درد دارد ،سینهام پر درد و درد
ناله دارد از هوادارن درد
تا زکویم پر کشیدی سوی او
بهتر از مردن نمیدانم چه کرد
جسم سردم چون به یخ قلاده شد
بسته است تا گرم سازم جام سرد
حال من پرسیده بودی از بهار
او نشانت داد و گفت از آنچه کرد
شاعرهمان اشعار اسکنبیل هستم و برگرفته از کسی، مطلبی و کتابی نیست
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen