هر ناله من هزار راز است امشب
مجنون شده در رهی که باز است امشب
امشب گذری به باغ عشق آماده ام
فریاد من از سرا ی ناز است امشب
گلهای شکسته در کناری از زار
گویا که ستاره اش دراز است امشب
من از نفسش عاشق رویش گشتم
او همسفر سایه ناز است امشب
چون اشک ز چشم ابر میافتم و باز
خشکی کویر شیب فراز است امشب
اه آی پر پروانه مجنون به نشین
خونبار شدیم وقت نماز است امشب
ایوان دلم هشته چو ویرانه ایران
از خویش نگویم که چو ساز است امشب
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen