از بردگان سکوت
چه باید خبر رسد
از خفتهها به خون
بی شک ثمر رسد
اینجا که دامن خورشید میدرند
آتش خبر رسد
من در کجای این تن بی هوش مانده ام
گر خاک سر رسد
مزدا
شاعرهمان اشعار اسکنبیل هستم و برگرفته از کسی، مطلبی و کتابی نیست
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen