من هم از سبزی آن باغ خدا میترسم
که دورنش همه گلهای اقاقی خشکید
بوی یاسی هم نیست
برتن آن گل سرخ
بجز این چند خار چیزی نیست
سبزی باغ خدا در خوابم
لانه ی گنجشکی است
که ز تنها یی ها
خزهها سر سبزند
پر پرواز درونش خشکند
سبزه از سبزی آن باغ خدا است
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen