نالههایم به جایی نرسیدند
فریادهایم را کسی نشنید
و گوشهای خودم را کر کردند
انتظار کشیدنم فقط چشمان خودم را کم نور کرد
جاده دلم باریک شد
و صدای وزغ جای چه چه بلبل را گرفت
خودم اشتباه کردم
که سر بر بالین عشقی نهادم
که از آن من نبود
او با دست پر از جلو چشمانم
هر روز عبور میکند
امروز خدا حافظی سرود دلم شده است
خدا حافظ
طپش قلبم
(حاکمی)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen