بسوزد درد بی درمان بسوزد
بسوزد آتش بی جان بسوزد
بسوزد خرمن آشفته بازار
که، جان من همین الان بسوزد
من از بیگانگان دلتنگ دلتنگ
در این بیگانگی سامان بسوزد
به هر کس داده ام دل را، دلم بود
نکرده عاشقی از جان بسوزد
سرآمد روزگار دوستی ها
چشیده دردها، درمان بسوزد
بسوزد درد این خاکستر داغ
نشسته بر سر خوبان، بسوزد
چو باد آمد چو طوفان رفت از دل
کجاها روزگاران را بسوزد
پرو بالم شده همرنگ دریا
از این رنگم دل صحرا بسوزد
بسوزد آتش بی جان بسوزد
بسوزد خرمن آشفته بازار
که، جان من همین الان بسوزد
من از بیگانگان دلتنگ دلتنگ
در این بیگانگی سامان بسوزد
به هر کس داده ام دل را، دلم بود
نکرده عاشقی از جان بسوزد
سرآمد روزگار دوستی ها
چشیده دردها، درمان بسوزد
بسوزد درد این خاکستر داغ
نشسته بر سر خوبان، بسوزد
چو باد آمد چو طوفان رفت از دل
کجاها روزگاران را بسوزد
پرو بالم شده همرنگ دریا
از این رنگم دل صحرا بسوزد
گون
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen