وقتی که پپنجرههای زمان بسته میشوند
تنگ است جای نور
وقتی که شاخههای شکسته دل سنگ میشوند
آنجا نسیم گره بال میشود
از دستهای طبیعت کدام یک
در دامن شکسته تاریخ
با خاک و درد غربال میشود
سر باز داخل سنگر گرسنه است
با رنگ سرخ گلوله ز خون، سیر میشود
راحت نفس نمیکشم
در موقع بهار
تنگ است جای دل
در بوته زار خار
(حاکمی)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen