هرکجا هستی تو خودرا ریشه دان
ازبرای عشق خودرابیشه دان
بیشه شیران زرندان پر کشد
تا که هستی از وجودشیشه دان
شیشه ها بران و تیز انددر وجود
ناتوانی راضمیر تیشه دان
هرزمان ازعشق می اید سخن
در سخن در افتاب اندیشه دان
هرکجا ایم روم تا هرکجا
تو اگر ایی بیاو پیشه دان
مزدا
ازبرای عشق خودرابیشه دان
بیشه شیران زرندان پر کشد
تا که هستی از وجودشیشه دان
شیشه ها بران و تیز انددر وجود
ناتوانی راضمیر تیشه دان
هرزمان ازعشق می اید سخن
در سخن در افتاب اندیشه دان
هرکجا ایم روم تا هرکجا
تو اگر ایی بیاو پیشه دان
مزدا
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen