هر کجا ایی که بینی زندگی
زندگیها قفل در یک درهم است
از سیاهیها بپرهیزم که شب
روشنایی بعد تاریکی کم است
خونمان مانده است در رگهای شب
سوختن در روشنایی مرحم است
تا که جان دارم نفس را جان کنم
این نفس هامان برای دل غم است
مزدا
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen